نیما

علی نوری اسفندیاری

ترا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ ”تلاجن“ سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛

ترا من چشم در راهم.

شباهنگام در آندم که برجا درّه ها چون مرده ماران خفتگانند؛

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام

گر ام یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛

ترا من چشم در راهم.

 

زمستان ۱۳۳۶

”تلاجن نام درختی جنگلی است؛ درخت ارژن“

برادر نیما یوشیج ترا من چشم در راهم نیما یوشیج شعر نو شعر نیما برای لادبن برادر نیما یوشیج لادبن و نیما یوشیج لادبن که بود

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.